برادران وارنر برای ساخت فلش به سال ها زمان، 45 فیلمنامه نویس، بودجه 220 میلیون دلاری و حداقل دو بتمن نیاز داشت و این تنها آغاز مشکلات و چالش های بعدی آنها بود تا شاهد یکی از جنجالی ترین فیلم های ابرقهرمانی باشند. .
فیلم های عاشقانه شیرین و دلپذیر هستند، اما اگر آنها را به عنوان پرتره ای از عشق واقعی در نظر بگیرید، می توانند آسیب زا و خطرناک باشند و دیدگاه شما را نسبت به عشق تغییر دهند.
اگر از چند فیلم عاشقانه تیره و تاریک بگذریم، بیشتر آثار این ژانر فضایی گرم و ملایم دارند، حس خوبی را منتقل می کنند و به طور کلی سرگرم کننده محسوب می شوند. تقریباً همه این فیلم ها در یک چیز مشترک هستند: نگاهی آرمان گرایانه به عشق، به طوری که حالا تقریباً همه منتظر هستند تا یکی از این داستان های خیالی در زندگی شخصی شان اتفاق بیفتد و نوبت به تجربه عشق سینمایی برسد. اما واقعیت این است که فیلم های عاشقانه فیلم هستند و نه چیز دیگر. آنها به طور هدفمند از شخصیتهای زیبا و جذاب استفاده میکنند و عناصر داستانی هیجانانگیزی را در خود گنجاندهاند و با در نظر گرفتن تمام موارد، هدف اصلی آنها خلق یک فانتزی، رویایی خیالی است.
شکی نیست که کوئنتین تارانتینو یکی از بزرگترین حامیان هنر هفتم به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین هنر عصر ماست. او از آن دسته از علاقه مندان به سینماست که به دلیل شیفتگی دیوانه وارش برای غرق شدن در دنیای سینما و بریده شدن از زندگی روزمره و دنیای واقعی و همچنین نگاه منحصر به فردش به سینما، فردی قابل اعتماد برای معرفی و معرفی است. فیلم های مختلف را بشناسید می رود او گاهی در مورد آثار محبوبش می گوید که عموماً تعداد زیادی فیلم کمتر دیده شده و متروکه در بین آنها وجود دارد و این به معرفی آنها کمک می کند. اما بالاخره او هم یک انسان است و مثل من و شما از احساسات بهره می برد. بنابراین ممکن است به هر دلیلی از فیلمی لذت نبرد، حتی اگر شاهکار باشد و بی نقص به نظر برسد و حتی از آن متنفر باشد. در این لیست نگاهی انداخته ایم به 10 فیلم بزرگ و معروفی که کوئنتین تارانتینو از آنها متنفر است.
این هفته شاهد رقابت دو فیلم خانوادگی «موفاسا: شیر شاه» محصول دیزنی و «سونیک جوجه تیغی 3» محصول پارامونت برای رتبه اول باکس آفیس آمریکای شمالی هستیم که فروش بسیار نزدیکی دارند. آنها را می توان به عنوان رهبر معرفی کرد.
جنا اورتگا که تنها 21 سال سن دارد، در چند سال اخیر به لطف بازی های باورنکردنی اش در سریال هایی مانند "چهارشنبه"، "شما" و فیلم هایی مانند "بله روز" به یک نام آشنا تبدیل شده است. این بازیگر در سریال های انیمیشنی نیز صداپیشگی شخصیت های محبوبی را بر عهده داشته است که حتی ممکن است برخی از طرفداران او را نشناسند. اورتگا از دوران جوانی سخت کار می کرد و یکی از شناخته شده ترین نقش های او قبل از شهرتش در تبلیغات خمیردندان Colgate Kids بود. اورتگا بدون شک در چند سال آینده فیلم ها و سریال های موفق تری خواهد داشت، اما تا زمانی که نقش بزرگ بعدی خود را اعلام نکند، در اینجا تعدادی از بهترین فیلم ها و سریال های او را معرفی می کنیم.
شخصیت های دوست داشتنی زیادی در Stranger Things وجود دارد، اما تعداد انگشت شماری نیز وجود دارند که به دلایل مختلف نمی توانیم یا نمی خواهیم آنها را دوست داشته باشیم. در این مطلب 10 شخصیت منفور این سریال محبوب را نام بردیم. «چیزهای عجیب» یکی از بهترین سریال های سال های اخیر است. این پدیده علمی تخیلی در سال 2016 شروع به کار کرد و بلافاصله به یک موفقیت تبدیل شد و بینندگان عاشق حال و هوای دهه 1980 سریال شدند. در طول چهار فصل، هر خط داستانی با بزرگتر شدن شخصیتها و با تهدیدهای بزرگتر عمیقتر شد. در فصل اول، با الون، یکی از شخصیت های داستانی محبوب آشنا می شویم. یک دختر جوان گمشده بدون نام، خانه و خانواده.
دنیای سینمایی مارول با «مرد آهنی» در سال 2008 آغاز شد. «مرد آهنی» داستانی نسبتاً واقع گرایانه را روایت می کند، داستان یک دلال اسلحه میلیاردر است که وقتی در یک آدم ربایی گرفتار می شود تغییر می کند و می بیند که سلاح های شرکتش به دست چه کسانی افتاده است. از فناوری هایی که برای مبارزه با تروریسم در اختیار دارد استفاده می کند. ایده «مرد آهنی» چندان پیچیده نیست، به راحتی میتوانست ایده یک درام نظامی یا تریلر جاسوسی باشد تا یک اقتباس از کتاب کمیک. ژانرهای فیلم و ترکیب آنها می تواند گیج کننده باشد، اما هیچ چیز بهتر از سردرگمی فاز 5 دنیای سینمایی مارول نیست. دنیای سینمایی مارول از «مرد آهنی» تاکنون تغییرات زیادی کرده است و آخرین اثرش «نگهبانان کهکشان 3»، چیزهای عجیب و غریب و برخی مسائل مبهم به آن اضافه شده و بسیار گسترش یافته است.
اساساً ویژگی انیمیشن این است که می تواند برخی داستان ها را بهتر از فیلم های اکشن زنده روایت کند. بنابراین فرقی نمی کند که مخاطب انیمیشن کودک باشد یا بزرگسال. این باور که انیمیشن برای کودکان است یک باور نادرست است. اگرچه شاید روایت داستان در دنیای کارتونی انیمیشن ها بیشتر برای کودکان مناسب باشد، اما امروزه انیمیشن به قدری پیشرفت کرده است که با تکنیک های مختلف خود می تواند فقط برای بزرگسالان به ویژه آنهایی که روایتشان از طریق انیمیشن راحت تر است، روایت کند. بزرگسالان لایق فیلم های انیمیشن بالغ تری هستند که فقط برای آنها ساخته شود.
هدف هر فیلمی سرگرم کردن مخاطبی است که آن را تماشا می کند. فیلمها باید داستانها، شخصیتها، شهرها و محیطهای تخیلی خلق کنند تا قبل از پخش تیتراژ پایانی، متقاعد شویم که هر یک از آنها واقعی هستند و احساسات خاصی نسبت به آنها احساس کنیم. بسیاری از ما دوست داریم از طریق فیلم از زندگی روزمره فرار کنیم. برای رفتن به سینما، چه تنها و چه با دوستان، قصد داریم دو سه ساعتی زندگی خودمان را کنار دیگران بگذاریم و به برشی از زندگی آدم های خیالی خیره شویم. هدف اصلی یک فیلم درجه یک این است که مخاطب فراموش کند کجاست و فقط به ادامه داستان فیلم فکر کند. برخی فیلم ها و گاهی برخی فرنچایزهای سینمایی پا را فراتر می گذارند و شهرهای منحصر به فرد و خاصی می سازند که مانند آن وجود ندارد.
صدها فیلم درباره غم از دست دادن عزیزان ساخته شده است، اما برخی از آنها برجسته هستند زیرا به ما یادآوری می کنند که با قدرت عشق می توان بر مرگ غلبه کرد و غم از دست دادن دائمی نیست.
انسان ها جاودانه نیستند، همه ما می دانیم که روزی عزیزانمان دیگر در کنار ما نخواهند بود و شما هرگز نمی توانید برای آن لحظات آماده شوید. زندگی شما پس از مرگ یکی از عزیزانتان تغییر می کند و ممکن است دچار پوچی یا افسردگی شوید. غم از دست دادن می تواند شما را غرق کند و رهایی از آن آسان نیست. اگرچه فیلم های این لیست معجزه نمی کنند، اما به این واقعیت اشاره می کنند که شما هرگز تنها نیستید و راه های زیادی برای گذر از یک رویداد غم انگیز وجود دارد.