چیزی که بیشتر از تماشای این دو فیلم پشت سر هم به یاد دارم خستگی است. بله، من یکی از افراد شجاعی هستم که داوطلب شدم باربی و اوپنهایمر را به مدت پنج ساعت (اگر تریلرها را هم در نظر بگیرید) در یک روز تماشا کنم. من در خانه دراز و نشست انجام دادم تا سعی کنم با این مشکل کنار بیایم، اما حتی آن هم جواب نداد. بدن من برای چنین زندگی مشترک طولانی مدت آماده نبود. و اوپنهایمر واقعاً بسیار طولانی بود.
اما آیا ارزشش را داشت؟ خب، پاسخ به این سوال در وهله اول هدف اصلی کل این تمرین بود. در حالی که هر دو فیلم برای فروش باکس آفیس آخر هفته یکسان رقابت خواهند کرد، این دو عملا برای همزیستی طراحی شده اند. هر کدام مخاطبان هدف کاملاً متفاوتی دارند، دو ژانر کاملاً متفاوت، و مردم اساساً با توانایی دیدن بیش از یک فیلم در آخر هفته متولد می شوند. یکی از من
من و بدنم توانستیم چندین فیلم پشت سر هم ببینیم. آسان نبود، اما زنده ماندیم. و در حالی که من می دانم که قرار دادن آثار هنری در برابر یکدیگر بسیار بیهوده و بی ارزش است، من یک آمریکایی هستم. من عاشق رقابت هستم، یعنی با این هدف وارد تئاتر شدم که در مورد هر دو فیلم قضاوت کنم تا ببینم در نهایت کدام نگاه سینمایی غالب می شود. من نتیجه این قضاوت را با شما در میان می گذارم. فقط این را بدانید که شاید بخشی از ماجرا تا حدودی فاش شود.
:: بازدید از این مطلب : 106
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2